تاریخ پنهان



سلام و درود بر شما عزیزان

بیش از شصت سال سن دارم و تقریبا از ده دوازده سالگی علاوه بر مطالب ی اجتماعی تاریخی داستان و رمان که در کتاب و رومه و مجلات سرگرم کننده بصورت پراکنده مطالعه میکردم به تاریخ نیز علاقه داشتم و کتاب های تاریخی درحد سنی خودم را نیز مطالعه میکردم

مطالعه میکردم اما مطالعه من هدف مند نبود همانگونه که از خوردن انواع غذاها و میوه ها لذت می بردم در مطالعه نیز تنوع طلب بودم و مصداق این ضزب المثل بودم که آنکس که همه چیز میداند هیچ چیز نمی داند

دو سه سال بعد از گرفتن دیپلم هنوز بلاتکلیف و سرگردان بودم در اینکه بعد از چند بار کنکور دوباره درکنکور شرکت کنم و ادامه تحصیل دهم یا اینکه شغل انتخابی خودم را ادامه دهم که انقلاب شد

من انقلابی نبودم اما با توجه به جو تنفرآمیز جامعه نسبت خاندان پهلوی و مشاهدات شخصی خودم از عدم مدیریت مناسب جامعه من نیز تمایل به تغییر نظام شاهنشاهی پهلوی به نظامی دیگرگونه داشتم

من قبل از اینکه انقلاب و امام خمینی را بشناسم دکتر علی شریعتی را شناختم این شناخت تقریبا یکسال قبل از پیروزی انقلاب بود. بتدریج در پست هایم به نکته هایی در این مورد اشاره خواهم کرد

بعد از انقلاب سعی کردم مطالعاتم هدف مند باشد سعی کردم در کنار مطالعه پراکنده مطالب مختلف علمی ادبی اجتماعی برنامه ای نیز برای مطالعه ای هدف مند در زمینه تاریخ و ت داشته باشم به همین دلیل بعد از آزمایش مشاغل مختف از اشتغال در بازار آزاد انصراف دادم و در شرایطی نامتعادل به سختی شغل دولتی پیدا کردم و درکنار آن به تحصیل و مطالعه ادامه دادم

در کنار مطالعات تحصیلی و شغلی به صورت هدفمند به مطالعات تاریخی و ی نیز مشغول شدم و دراین مسیر علاوه بر مطالعه تاریخ مکتوب به صورت سمعی و بصری نیز به انواع رسانه ها توجه داشتم

تا اینکه در مقطعی این شانس را پیدا کردم که به تعدادی کتاب خطی دسترسی پیدا کنم که محتویاتشان دریچه جدیدی برای من گشود مبنی براینکه واقعیتهایی مافیا گونه درپشت پرده تاریخ وجود دارد که به صلاح هیچکس نیست افشا شود

و این نکته مهمی است که میخواهم به صورت ضمنی در این وبلاگ به آن بپردازم


درعین حالی که ابر قدرتهای استعمارگر هنگام غارت و چپاول دست در دست هم و پشت به پشت هم دارند تا کسی نتواند درمقابل آنان عرض اندام کند و مانع غارت و چپاولشان باشد اما جنگ و رقابت شدید پنهانی  برای داشتن سهم بیشتر در بین آنها وجود دارد 

جنگ و رقابتی که مردم و فرقه و طائفه ودولتهای کشورهای جهان سوم  به صورت نیابتی در میدان جنگ و رقابت حضور پیدا میکنند مبارزه میکنند می جنگند کشته می دهند اما محصول و ثمره آن نصیب ابرقدرتهای استعمارگر میگردد

بدینگونه که قیام های ملی مذهبی مردمی ایجاد میکنند  ویا اینکه با عضو کردن  عوامل نفوذی خود در درون قیامهای واقعی مردمی سعی میکنند کنترل و هدایت قیامها را بدست بگیرند و قیام را به سمت و سویی سوق دهند که تامین کننده منافع و موجب ایجاد زیرساخت های لازم برای غارت و چپاولشان باشد 

 

برای درک بهتر مبارزات دکتر مصدق برای ملی شدن نفت و پشت پرده های آن را مثال میزنیم 

 

در آن دوران در کنار غارت منابع نفتی و بازار اقتصادی ایران توسط استعمارگران دولت انگلیس دست برتر را داشت به عبارتی رئیس ان بود غارت میکرد و می برد و می خورد و پاره استخوانی نیز به یارانش میداد 

دولت آمریکا که بتازگی به بلوغ ابرقدرتی رسیده بود دوست داشت خودش رئیس باشد و دست برتر را در غارت منابع نفتی و بازار  اقتصادی ایران داشته باشد  به همین دلیل از ترفندهایی استعمارگرانه استفاده و از حماقت های مردم جهان سوم سو استفاده کرد و نتیجه را گرفت 

 

به این شیوه که از پتانسیل موجود در افکار عمومی مردم ایران مبتنی بر ملی شدن نفت و خارج شدن منابع نفتی از چنگ انگلیس بهره برد و با پشتیبانی مخفیانه و تدارک زیرساخت های لازم برای قیام مردمی ، ملت برای ملی شدن نفت  زمینه را برای پیروزی ملت فراهم کرد و پس از پیروزی مردم و ملی شدن نفت و خروج سرنخ غارت نفت از دست انگلیس ، اکنون زمان بدست گرفتن سرنخ غارت نفت توسط آمریکا  فرا رسیده بود

 

از آنجایی که دیگر به  شخصیت پیروزی مانند مصدق نیاز نداشت با ترفندهایی مصدق را ازصحنه خارج و شاه پهلوی را مجبور به امضای قرار دادهای استعماری با کنسرسیوم های آمریکایی کردند و خود به غارت نفت و اقتصاد ایران مشغول شدند و پاره استخوانی نیز از منابع غارت شده جلوی انگلیس و دیگر دوستانشان می انداختند .

 

انگلیس که بازنده میدان بود فعلا چاره ای جز تمکین نداشت و مترصد ماند تا در فرصتی مناسب رکب زند و جبران کند و خواهید دید که  انگلیس بعد از سی سال بالاخره فرصت طلایی برای پاتک و جبران شکست پیدا کرد 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها